شهیدِ لاله رویِ من
فروغ از لندن فروغ از لندن


   
ترانه سازِ میهنم،فِشُرده اند گلویِ من

به خون خُفت آرزو ،میانِ های و هویِ من

بسانِ بحـر سَرکشم،چو موجهایِ بیغشم

حقایقِ کلام نِگر،ستیزه جوست خویِ من

سُخن زِجنگ وآتشی،که شعله میزند هنوز

به غُربتم کشیده است، رَبوده آبرویِ من

اگر نبودی دُشمنی، کُجا تو ضدِ میهنی

چرا نهاده ای سَرت،بدرگهی عدوی من

بنام دین میکُشی،جنایتیست مُدحِشی

که خونها بوَد رَوان، بشهر ما و جوی من

بخاک وخون کشیده ای،دیارو همدیار خود

چو لاله سُرخ می زند،شهید لاله رویِ من

نه ترسَت از خدا بوَد،نه شرم از رَسُولِ آن

بروزِحَشر آن خُداست،چو انتقام جویِ من

فروغ زندگیِ مرا، به غُربت ازوطن گذشت 

بدامنش چو جان دهم،یگانه آرزویِ من

             10/10/2012

    با تقدیم احترام  


                      
فِسانه

چندیست عاشقانه مرا ترک کرده ای

بی چال و بی بهانه مرا ترک کرده ای

گفتی که می روم بَخدا می سپارمت

از شرمِ این زمانه مرا ترک کرده ای

عُمری بپایِ عشقِ تو سر را گذاشتم

ای وای ظالمانه مرا ترک کرده ای

دِلگفت بارها که فسونت نمی خورم

با آن همه فِسانه مرا ترک کرده ای

دل تنگ می شوم زِ یادو خیالِ تو

از بَس زِ دِلخانه مرا ترک کرده ای

ای ناخدایِ کشتی این زندگی من 

در بحرِ بیکرانه مرا ترک کرده ای

جاوید خاطرات تو درخاطرم بود

زیرا که جاویدانه مرا ترک کرده ای

همچون فروغ ساحِلم اندرکنارِبَحر

آتش زده شبانه مرا ترک کرده ای

 

 

            خدا پرده کند

مِلتم درغِم جان است خدا پرده کند

پیرو برنا به فغان است خدا پرده کند

بازآوازه ای از وَحشتِ جنگست روان

طالبِ جنگ همان است خدا پرده کند

عاقبت غرق درین بحرِفساد می گردیم

ناخدا دشمنِ جان است خدا پرده کند

دردِ اشکم نشود چاره و درمان دیگر

مبتلا پیر و جوان است خدا پرده کند

قاتلان را همه جا دوست و برادرخواند

انتحارعزت و شان است خدا پرده کند

همه گویند که دَجال سیه پوش آید

دورِ مهدی زمان است خدا پرده کند

هرقصاب درغمِ چَربویِ بزِخویش بود

قتل وکُشتار روان است خدا پرده کند

شُکر دارید دِموکراسی جوان میگردد

هرطرف مُغبچه گانست خدا پرده کند

ناسزا  هرچه بود درحقِ دولت گویند

بسکه آزادی بیان است خدا پرده کند

خواهران در وطنم صاحب حق گردیدند

این چه فریادو فغان است خدا پرده کند

مردمِ که بِفروخت رایِ خودش بر دالر

از چه امروز نگران است خدا پرده کند

فقربیدادکند فاقه گی است درهمه جا

احتیاج خوردو کلان است خدا پرده کند

هر یکی لاف زِ خدمت بزند در همه جا

در خفاء کار همان است خدا پرده کند

کی نو اندیش تواند که بسازد همه نو

کهنه ها مودِ زمان است خدا پرده کند

دورِفیل گشته ای شاها تومروچالِ دیگر

باختِ شطرنج چنان است خدا پرده کند 

چون فروغِ سُخنِ ما شده روشنگرِروز

حرف در پرده نهان است خدا پرده کند

           12/12/2012

   با تقدیم احترام فروغ از لندن

 

 


October 14th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان